یا حسین
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم
یک شنبه 18 / 9 / 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : پریسا
 

به دنبال اين سؤال ممكن است سؤال ديگرى پديد آيد كه اين روزها بيش‏تر مطرح شده است.

اغلب، اين پرسش را منافقان مطرح مى‏كنند، البته منافقان مدرن! آن‏ها مى‏گويند كه بسيار خوب، ما تا اين جا قبول كرديم كه تاريخ امام حسين (ع) تاريخ مؤثر و حركت‏آفرينى بوده‏ است.
همچنين دريافتيم كه بايد آن را عميقاً به خاطر داشت، و به ياد امام حسين (ع) عزادارى كرد؛ تا اين جا را قبول داريم. اما شما در اين عزادارى‏هاى خود كار ديگرى هم مى‏كنيد. علاوه بر اين كه از امام حسين (ع) به نيكى ياد مى‏كنيد، و بر شهادت او گريه مى‏كنيد، بر دشمنان امام حسين (ع) هم لعن مى‏فرستيد. اين كار براى چيست و چرا دشمنان ابى‏عبداللَّه را لعن مى‏كنيد؟

اين كار نوعى خشونت و بدبينى است. اين يك نوع احساسات منفى است و از ما «انسان مدرن» نمى‏سازد. هنگامى كه احساسات شما تحريك مى‏شود، برويد گريه و عزادارى كنيد.

اما چرا دشمنان را لعن مى‏كنيد؟ چرا مى‏گوييد «أَتَقَرَّبُ الَى‏اللَّهِ بِالْبَرائَةِ مِنْ اعْدائِك»


، من با تبرى از دشمنان تو، به خدا تقرب مى‏جويم. چرا مقيد هستيد همواره در زيارت عاشورا صد مرتبه دشمنان امام حسين (ع) را لعن كنيد؟ بياييد فقط همان صد مرتبه سلام را بخوانيد. چرا بايد اين همه لعن بگوييد و مردم را نسبت به ديگران بدبين كنيد و يا نسبت به ديگران احساسات منفى ايجاد كنيد؟ امروز زمانى است كه بايد با همه مردم با خوشى و شادى و لبخند رفتار كرد.

امروز بايد دم از زندگى زد، دم از شادى زد، دم از صلح و آشتى زد. اين روحيه لعن و تبرى و پشت كردن به ديگران خشونت‏هايى است كه به هزار و چهار صد سال پيش، يعنى زمانى كه امام حسين (ع) را كشتند برمى‏گردد و با آن زمان مناسبت دارد. اما امروز ديگر جامعه و مردم اين كارها را نمى‏پسندند. بياييد به جاى اين‏ها راه آشتى را پيش بگيريد، به روى دشمنان هم لبخند بزنيد، به آن‏ها هم محبت كنيد. مگر اسلام دين محبت، دين رأفت و رحمت نيست؟ اين چه كارى است كه شما دائماً لعن و بدگويى مى‏كنيد؟

اگر كسانى واقعاً از روى جهل اين سؤال را مطرح كنند، جواب دادن به‏آن‏ها مشكل نيست.

اما احتمال قوى مى‏دهيم كه بسيارى از كسانى كه اين گونه سخن مى‏گويند، انديشه‏هاى ديگرى، و يا اغراض خاصى در سر دارند. احتمال دارد آن‏ها از سياست‏هاى ديگرى پيروى كنند، و يا نقشه‏هايى را كه ديگران كشيده‏اند اجرا كنند. البته ما فرض را بر اين مى‏گذاريم كه اين سؤال عاقلانه و عالمانه‏اى است كه جواب آن هم بايد عالمانه باشد. صرف نظر از ارزش گذارى در مورد طرح اين گونه سؤال‏ها، فرض كنيد اگر نوجوانى از ما سؤال كرد كه چرا بايد قاتلان ابى عبداللَّه را لعن كرد؟ به جاى لعن‏هايى كه در زيارت عاشورا مى‏خوانيد صد مرتبه ديگر هم باز بر امام حسين (ع) سلام بفرستيد. مگر سلام كردن براى سيدالشهداء (ع) ثواب ندارد؟ به جاى آن صد مرتبه لعن، صد مرتبه سلام بفرستيد، چه عيبى دارد؟ اين همه لعن و بدگويى، فحش، ناسزا و اظهار برائت چه لزومى دارد؟

جواب علمى چنين سؤالى اين است كه همان گونه كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده است. آدميزاد موجودى است كه هم احساس مثبت و هم احساس منفى دارد. هم عواطف مثبت و هم عواطف منفى دارد. همان گونه كه شادى در وجود ما هست، غم هم هست. خدا ما را اين گونه آفريده است. هيچ انسانى نمى‏تواند بى‏غم و يا بى‏شادى زندگى كند. همچنان كه خدا استعداد خنديدن به ما داده استعداد گريه كردن هم به ما عطا فرموده است. در جاى خودش بايد خنديد و به جاى خود هم بايد گريست. تعطيل كردن بخشى از وجودمان، به اين معنى است كه از داده‏هاى خدا در راه آنچه آفريده شده استفاده نكنيم. دليل اين كه خدا در ما گريه را قرار داده، اين است كه در مواردى بايد گريه كرد. البته مورد آن را بايد پيدا كنيم، و الا استعداد گريه در وجود ما لغو خواهد بود. خدا چرا در انسان اين احساس را قرار داده است كه به واسطه آن، حزن و اندوه پيدا مى‏كند و اشك از ديدگانش جارى مى‏شود؟ معلوم مى‏شود گريه كردن نيز در زندگى انسان جاى خود را دارد. گريه براى خدا، به انگيزه خوف از عذاب يا شوق به لقاى الهى و شوق به لقاى محبوب در تكامل انسان نقش دارد. انسان در اثر دلسوزى نسبت به محبوب مصيبت ديده خود، رقت پيدا مى‏كند؛ اين طبيعت انسان است كه در مواردى بايد رقت قلب پيدا كند و در اثر آن گريه سر دهد.

خداوند در ما محبت را آفريده است تا نسبت به كسانى كه به ما خدمت مى‏كنند، نسبت به كسانى كه كمالى دارند، خواه كمال جسمانى، يا كمال عقلانى يا روانى و يا عاطفى، به ابراز علاقه و محبت بپردازيم. هنگامى كه انسان احساس مى‏كند در جايى كمالى و يا صاحب كمالى يافت مى‏شود، دوست دارد نسبت به آن كمال و صاحب كمال محبت پيدا كند. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام بغض و دشمنى قرار داده شده است. همان گونه كه فطرت انسان بر اين است كه كسى را كه به او خدمت مى‏كند دوست بدارد، فطرتش نيز بر اين است كه كسى را كه به او ضرر مى‏زند دشمن بدارد. البته ضررهاى مادى دنيوى براى مؤمن اهميتى ندارد. چون اصل دنيا براى او ارزشى ندارد. اما دشمنى كه دين را از انسان بگيرد، دشمنى كه سعادت ابدى را از انسان بگيرد، آيا قابل اغماض است؟ قرآن مى‏فرمايد:

«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً»

 


شيطان دشمن شما است، شما هم بايد با او دشمنى كنيد.

با شيطان ديگر نمى‏شود لبخند زد و كنار آمد. و گرنه انسان هم مى‏شود شيطان. اگر بايد با اولياى خدا دوستى كرد، با دشمنان خدا هم بايد دشمنى كرد. اين فطرت انسانى است و عامل تكامل و سعادت انسانى است. اگر «دشمنى» با دشمنان خدا نباشد، به تدريج رفته رفته رفتار انسان با آن‏ها دوستانه مى‏شود، و در اثر معاشرت، رفتار آن‏ها را مى‏پذيرد و حرف‏هايشان را قبول مى‏كند. كم كم شيطان ديگرى مثل آن‏ها مى‏شود. مى‏گوييد نه! ببينيد قرآن چه مى‏فرمايد:

«وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

، چنانچه ببينى كسانى نسبت به دين بدگويى و اهانت مى‏كنند، با سستى و با زبان مسخره و استهزا سخن مى‏گويند، به آن‏ها نزديك نشو. هر چه گفتند، گوش نده. بعد مى‏فرمايد اگر كسانى اين نصيحت را گوش نكردند، بايد بدانند كه عاقبت به آن‏ها ملحق خواهند شد. «إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً»

 


سر انجام كسانى كه نسبت به استهزا كنندگان دين محبت مى‏ورزند و به آن‏ها روى خوش نشان مى‏دهند اين است كه تدريجاً حرف‏هاى استهزا كنندگان بر آن‏ها اثر مى‏گذارد. وقتى حرفهايشان اثر كرد، در دل‏هايشان شك به وجود مى‏آيد. و اگر شك ايجاد شد، اظهار ايمان كردن نفاق مى‏شود. انسان وقتى در دل ايمان ندارد اما در ظاهر بگويد من مسلمانم، اين عين نفاق است. قرآن مى‏فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» چنين كسانى كه در دنيا به واسطه اثر همنشينى با كافران منافق مى‏شوند، در آخرت داخل جهنم با ايشان هم‏نشين خواهند بود.

به عبارت ديگر، دشمنى با دشمنان، سيستمى دفاعى در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مى‏كند. بدن انسان همان گونه كه عامل جاذبه‏اى دارد كه مواد مفيد را جذب مى‏كند، يك‏ سيستم دفاعى نيز دارد كه سموم و ميكرب‏ها را دفع مى‏كند، سيستمى كه با ميكرب مبارزه مى‏كند و آن‏ها را مى‏كشد. كار گلبول‏هاى سفيد همين است. اگر سيستم دفاعى بدن ضعيف شد، ميكرب‏ها رشد مى‏كنند. رشد ميكرب‏ها به بيمارى انسان منجر مى‏شود و انسان بيمار ممكن است با مرگ رو به رو شود. اگر بگوييم ورود ميكرب به بدن ايرادى ندارد! به ميكرب خوش آمد گفته و بگوييم مهمان هستيد! احترامتان واجب است! آيا در اين صورت بدن سالم مى‏ماند؟ بايد ميكرب را از بين برد. اين سنت الهى است. اين تدبير و حكمت الهى است كه براى هر موجود زنده‏اى دو سيستم در نظر گرفته است، يك سيستم براى جذب و ديگرى سيستم دفع. همان طور كه جذب مواد مورد نياز، براى رشد هر موجود زنده‏اى لازم است، دفع سموم و مواد مضر از بدن هم لازم است. اگر انسان سموم را دفع نكند، نمى‏تواند به حيات خود ادامه دهد.

موجودات زنده قوه دافعه دارند. اين قوه دافعه به خصوص در حيوانات و انسان همين نقش را ايفا مى‏كند. چيزهايى كه براى بدن مضر است بايد بيرون ريخت. دستگاه‏هايى در بدن وجود دارند نظير كليه، مثانه، و ... كه اين كار را به طور عادى انجام مى‏دهند. گاهى هم وقتى ميكروب‏هاى خارجى حمله ور مى‏شوند، بايد گلبول‏هاى سفيد فعال شوند و با آن‏ها بجنگند تا آن‏ها را كشته و از بدن بيرون بريزند. در روح انسان نيز بايد چنين استعدادى وجود داشته باشد. بايد يك عامل جاذبه روانى داشته باشيم تا از كسانى كه براى ما مفيد هستند خوشمان بيايد، دوستشان بداريم، به آن‏ها نزديك شويم، از آنان علم، كمال، ادب، معرفت و اخلاق فرا بگيريم. چرا انسان افراد و امور پسنديده را دوست دارد؟ براى اين كه وقتى به آن‏ها نزديك مى‏شود از آن‏ها استفاده مى‏كند. نسبت به خوبانى كه منشأ كمال هستند، و در پيشرفت جامعه مؤثر هستند بايد ابراز دوستى كرد، و در مقابل، بايد عملًا با كسانى كه براى سرنوشت جامعه مضر هستند دشمنى كرد:

«قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»

قرآن مى‏فرمايد شما بايد به حضرت ابراهيم (ع) و ياران او تأسى كنيد. مى‏دانيد كه حضرت ابراهيم (ع) در فرهنگ اسلامى جايگاه بسيار رفيعى دارد. پيغمبر اكرم (ص) هم مى‏فرمود من تابع ابراهيم هستم. اسلام هم نامى است كه حضرت ابراهيم (ع) به اين دين و آيين داد: «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ»


خداوند مى‏فرمايد شما بايد به ابراهيم (ع) تأسى كنيد.

كار ابراهيم (ع) چه بود؟ ابراهيم (ع) و يارانش به بت پرستانى كه با آن‏ها دشمنى مى‏كردند و ايشان را از شهر و ديار خود بيرون راندند گفتند: «انَّا بُرَئاءٌ مِنْكُمْ» ما از شما بيزاريم. اعلان برائت كردند. بعد به اين هم اكتفا نمى‏كند. مى‏فرمايد بين ما و شما تا روز قيامت دشمنى و كينه برقرار است، مگر اين كه دست از خيانتكارى خود برداريد.

اين كه ما نسبت به دشمنان اسلام و شيطان بزرگ اين‏قدر كينه داريم و اجازه نمى‏دهيم شعار مرگ بر آمريكا حذف شود، تأسى به حضرت ابراهيم (ع) است. قرآن مى‏فرمايد شما بايد از ابراهيم (ع) ياد بگيريد و صريحاً بگوييد مرگ بر دشمن اسلام، و عداوت و دشمنى خود را نسبت به دشمنان دين اعلام كنيد. همه موارد، جاى لبخند نيست. در بعضى موارد بايد عبوس بود، بايد اخم كرد، بايد صريحاً گفت ما دشمن شماييم، ما آشتى نمى‏كنيم، مگر دست از خيانت برداريد. اين دستور قرآن است. سابقاً مى‏گفتند فروع دين ده تا است. بعد از «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو فروع «تولى‏» و «تبرى‏» را نيز جزء فروع دين به حساب مى‏آوردند. يعنى از جمله واجباتى كه همه مسلمان‏ها بايد توجه داشته باشند و به آن‏ها عمل كنند، اين است كه بايد دوستان خدا را دوست بدارند و با دشمنان خدا نيز دشمنى كنند. تنها دوستى دوستان خدا كافى نيست؛ اگر دشمنى با دشمنان خدا نباشد، آن دوستى از بين خواهد رفت. اگر سيستم دفاعى بدن نباشد، آن سيستم جذب هم، نابود خواهد شد. آنچه مهم است اين است كه ما جاى جذب و دفع را درست بشناسيم. گاهى متأسفانه امور مشتبه مى‏شود. در موردى كه بايد جذب كنيم عملًا به دفع مى‏پردازيم. كسى كه از روى نادانى سخنى به اشتباه و خطا گفته و لغزشى براى او پيش آمده و بعد هم پشيمان گرديده است، و يا اگر براى او توضيح دهيم، از روى انصاف قبول خواهد كرد، نسبت به چنين كسى نبايد دشمنى كرد. صرف اين كه‏ كسى مرتكب گناهى شد، نبايد او را از جامعه طرد كرد، بلكه بايد در صدد اصلاح او برآييم. او بيمارى است كه بايد به پرستارى‏اش پرداخت. در اين مورد جاى اظهار دشمنى نيست. مگر كسى كه تعمد داشته باشد و علناً گناه را در جامعه رواج دهد. اين ديگر خيانت است، تعمد و خباثت و پليدى است. بايد با چنين شخصى دشمنى كرد. اما اگر كسى اشتباهاً مرتكب گناهى شده است، بايد با مهربانى با او رفتار كرد. نبايد آبروى او را ريخت، بلكه بايد در اصلاح او سعى كرد. او مشكل دارد و بايد مشكلش را حل كرد.

اما در مورد دشمنان غدار، كينه توز و قسم خورده، خداوند مى‏فرمايد: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»


، تا دست از انقلابتان بر نداريد، آمريكا از شما راضى نخواهد شد. هر روز لازم است تأمل كنيم كه آشتى با چنين كسانى يعنى چه؟ لبخند به روى آنان يعنى چه؟ بايد با نهايت غضب، خشونت، تندى و عبوسى با اين‏ها برخورد كرد. بايد مرگ را بر سر اين‏ها باريد، چون آنان جز به مرگ ما راضى نيستند، نه تنها به مرگ بدن ما، بلكه به مرگ روح ما، به مرگ دين ما راضى مى‏شوند.

حاصل سخن اين كه، بزرگداشت مراسم سيدالشهداء (ع) بازسازى حيات حسينى است، تا از آن حيات به نحو احسن استفاده شود نبايد به بحث‏هاى علمى اكتفا شود. چون انسان به برانگيخته شدن عواطف و احساسات احتياج دارد. نبايد به عواطف مثبت، به شادى، به خنده، بسنده كرد، زيرا زنده نگه داشتن خاطره سيدالشهداء (ع) و مظلوميت او از راه احساسات شورانگيز حزن و گريه و سوگوارى امكان دارد. و بالاخره همراه با آن همه درود و سلام و عرض ارادت به خاك پاى حسينى و به خاك قبر حسينى، بايد بر دشمن حسين (ع) و دشمن اسلام و دشمنان خدا لعن و نفرين كرد. تنها سلام و درود مشكل را حل نمى‏كند. ما نمى‏توانيم از بركات حسينى استفاده كنيم، مگر اين كه اول دشمنان او را لعن كنيم، بعد بر او سلام بفرستيم، قرآن هم اول مى‏فرمايد: «أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفَّار» «رُحَماءُ بَيْنَهُم»، پس در كنار سلام، بايد لعن هم باشد. تبرى و اظهار دشمنى نسبت به دشمنان اسلام نيز بايد باشد. اگر اين گونه شديم، حسينى هستيم؛ و گرنه بى‏جهت خودمان را به حسين (ع) نسبت ندهيم.


نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی.

 


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

×به وبلاگ من خوش آمدید× این وبلاگ جهت ابلاغ پیام عاشورا است و اینکه هدف از قیام عاشورا چه بوده؟ ممنون میشم با نظر دادنتون منو تو گسترش و ارتقاء این وبلاگ کمک کنین #
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا حسین و آدرس ya-hoseyn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8079
بازدید ماه : 20037
بازدید کل : 82550
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 3